کد مطلب:276849 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:219

واژه عجم در قرآن کریم
واژه و كلمه ی عجم در قرآن كریم با لفظ اعجمی [1] آمده است، ولی مفهومی كه این لغت در قرآن شریف دارد با مفهومی كه در اصطلاح عرب از همین كلمه ی اعجمی، كلمه ی عجمیت را گرفته و آنرا در مورد ایرانیان بكار برده و می برند، تفاوت بسیار دارد.

زیرا: كلمه ی اعجمی در اصطلاح قرآن مجید بمعنی غیرفصیح و لكنت در زبان است و به كسی گفته می شود كه نقصی در بیان او باشد، مثلا قرآن كریم می فرماید:

«و لو جعلناه قرآنا اعجمیا لقالوا لو لا فصلت آیاته ااعجمی و عربی». [2] .

اگر قرآن راغیرفصیح نازل می كردیم و الفاظ و معنایش نمی شد می گفتند: چرا آیاتش مفصل و روشن نشده است، آیا می شود قرآن اعجمی یعنی: غیر فصیح بوده و پیغمبر عربی و فصیح باشد. [3] .

در آیه ی دیگری كه قرآن كریم موضوع اتهام مخالفین را به پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله مطرح ساخته، در مقام رد گفتار نابخردانه ی كفار و مشركین چنین آمده است:

«و لقد نعلم انهم یقولون انما یعلمه بشر، لسان الذی یلحدون الیه اعجمی و هذا لسان عربی مبین». [4] .



[ صفحه 112]



ما میدانیم كه كفار می گویند این قرآن را بشری به او تعلیم می دهد (اینان توجه ندارند) كه زبان یا لغت آنكس كه تعلیم قرآن را به او نسبت می دهند غیر فصیح و غیر عربی است ولی این قرآن زبان فصیح و عربی آشكار است.

در اینجا مفسرین عالی مقام اسلام و در ذیل این آیه شریفه مطالبی را آورده اند ذكر آنها بی مناسبت نیست.

در تفسیر برهان ضمن حدیثی از تفسیر عیاشی از امام صادق علیه السلام نقل نموده كه آن زبان ابی فكیهه بنی حضرمی است، وی اعجمی اللسان بود از رسول خدا صلی الله علیه و آله پیروی نموده و ایمان آورده و از اهل كتاب بود، قریش گفتند بخدا (قسم) محمد صلی الله علیه و آله را او تعلیم می دهد.

در «تفسیر مجمع» اسم آن شخص بقول ابن عباس، بلعام است، او غلام رومی بود و در مكه بر دین نصرانیت می زیست و بقول مجاهد و قتاده، غلامی رومی بود از بنی الحضرمی كه نامش (یعیش) و یا عایش بود و بقولی دو غلام بودند بنامهای یسار و خیر، و بنظر ضحاك او سلمان فارسی (رضوان الله علیه) بوده است.

در تفسیر (المیزان) قول ضحاك را از تفسیر درالمنثور نقل كرده و فرموده است: این قول با مكی بودن آیات سازگار نیست، و چون سلمان فارسی، در مدینه خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شده است. [5] .

در هر حال آیه بخوبی روشن است و احتیاج به تفسیر ندارد و از خود آیه بوضوح معلوم می شود كه فردی غیرعرب، در مكه بوده است كه كفار می گفتند قرآن را او به پیغمبر تعلیم می دهد و اگر چنین نبود و فردی غیرعرب در مكه زندگی نمی كرد، قرآن از قول كفار نمی فرمود كه آنها می گفتند قرآن را بشری به او تعلیم می دهد.

در هر صورت از نظر قرآن كریم: افراد غیرعرب و همچنین كسانی كه نارسائی در زبان دارند و در بیان آنان نقصی وجود دارد، اعجمی نامیده میشوند خواه عرب باشند یا خواه غیرعرب. حال چرا و چگونه كلمه ی عجم فقط در مورد ایرانیان بكار رفته و اعراب به افراد ایرانی و مردم فارسی زبان عجم یا اعاجم گفته اند این خود رمزی دارد كه شاید در خلال روایات آینده بر خواننده روشن شود.



[ صفحه 113]




[1] اعجمي و عجمه و اعجام در اصل لغت به معناي ابهام و عدم فصاحت و لكنت در زبان است و اعجمي بكسي گفته مي شود كه در بيان او نارسائي باشد، خواه عرب باشد يا غير عرب و چون عربها از بيان افراد غيرعرب اطلاعات ناقصي داشته اند، از اين لحاظ ديگران را عجم خوانده اند.

[2] سوره فصلت آيه ي 44.

[3] راغب در مفردات مي گويد «الاعجم من كان في لسانه عجمه عربيا كان او غير عربي» يعني: اعجم، به معناي غير فصيح است و اعجم كسي است كه در زبان او لكنت باشد خواه عرب باشد و يا غيرعرب.

[4] سوره ي نحل آيه ي 103.

[5] اقتباس از قاموس قرآن ج 4، ص 298-297.